دکتر آزاده احسانی
چند سالی است اصطلاحاتی مانند «جهانی شدن» و «دهکدۀ جهانی» را بسیار میشنویم. در این میان، شمار اندکی از هممیهنانِ ما نیز در تلاش و تکاپویند تا به موج «جهانیسازی» بپیوندند و به هموندیِ «دهکدۀ جهانی» در آیند.
این در حالی است که بسیاری در جهان، با نگاهی نو و منتقدانه به این مساله مینگرند و در تلاشند تا با آگاهیرسانی به دیگران، روی دیگر سکۀ «دهکده جهانی» را آشکار نمایند.
امروزه وارون بر ما ایرانیان که سخت به میراث به اصطلاح علمیِ استعمارگران اروپایی در چند سدۀ پیش پایبندیم و همچون آیههای کتاب مقدس به آن مینگریم؛ اما در آمریکای شمالی، آن میراث را «تاریخگذشته» و «نامستند» میشمارند. اکنون دیگر کسی در آنجا، نوشتهها و پژوهشهای ۳ سده پیش اروپاییان را دانش ناب به شمار نمیآورد، و همۀ آن پژوهشها در حال پیرایش (اصلاح) و بازنگری است. حتا نمیتوان گفت «اصلاح»، زیرا آنچه را من میبینم، میتوان «از رده خارج کردنِ» پژوهشهای علوم انسانیِ ۳ سدۀ گذشته (دوران استعمار اروپایی) نامید.