عرب که میدان فکر و عملش هرگز از جولانگاه شترانش تجاوز نکرده بود، برای اداره کشورهای وسیعی که به دستش افتاد، نمیتوانست از موالی (ایرانیان) صرفنظر نماید، زیرا اطلاعات ناقص و محدود ایشان برای اداره امور کفایت نمیکرد و ناچار دیر یا زود برتری ذوق و نبوغ ایرانیان را اذعان نمود.
با چنین اندیشهای بود که یک خلیفۀ مغرور اموی مجبور شد این عبارت معروف را بگوید که، «از ایرانیها در شگفتم. هزار سال حکومت کردند و ساعتی به ما محتاج نبودند. و ما صد سال حکومت کردیم و لحظهای از آنها بینیاز نشدیم».
دموستنس به مردانی که این گونه شوق برای جنگیدن با پارسیان در مصر داشتند، نیشخند میزد، ولی فکرِ ارسطو با او فرق داشت.
رسم نوشتن پند و اندرز بر روی انگشترها از دوران باستان رایج بوده که بیشتر از سوی بزرگان و به ویژه دوران خسرو انوشیروان صورت میگرفت.