دکتر آزاده احسانی
چند سالی است اصطلاحاتی مانند «جهانی شدن» و «دهکدۀ جهانی» را بسیار میشنویم. در این میان، شمار اندکی از هممیهنانِ ما نیز در تلاش و تکاپویند تا به موج «جهانیسازی» بپیوندند و به هموندیِ «دهکدۀ جهانی» در آیند.
این در حالی است که بسیاری در جهان، با نگاهی نو و منتقدانه به این مساله مینگرند و در تلاشند تا با آگاهیرسانی به دیگران، روی دیگر سکۀ «دهکده جهانی» را آشکار نمایند.
در نگاهی فراگیر، «جهانیسازی» یعنی تبدیل یک پدیدۀ محلی و بومی به یک پدیدۀ جهانی؛ و زمانی نیز باورِ همگانی بر این بود که در پی جهانی شدن، مردم گیتی به یگانگی میرسند و با یکدیگر تفاهم و آشتی میکنند.
پدیدۀ جهانی شدن، ترکیبی از مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میباشد. و اما در مفهومِ بنیادین و تخصصی، این اصطلاح نخستین بار برای توصیف آثار اقتصادِ بازار، به ویژه آزادی اقتصاد بازار، به کار گرفته شد و از پایه مقولهای اقتصادی بود.۱
در واپسین سالهای سدۀ بیستم، رهبران کشورهای غربی به پیشگامی آمریکا در تلاش بودند تا مهار بازارهای جهانی را به سود خویش در دست گیرند و با قراردادهایی مانند «برِتون وُودز»۲ و شرکتهای چندملیتی، «جهانیسازی» را به مردم جهان بقبولانند.
«جان پرکینز»۳ در کتاب جنجالبرانگیز خود، چگونگی سوءاستفادۀ آمریکا از پدیدۀ «جهانیسازی» برای فریفتن کشورهای فقیر و از راهِ دادن وامهای کلان به آنها را گزارش مینماید. او میگوید، «این وامها به طور معمول به کشورهایی داده میشود که توانایی بازپرداخت ندارند. و بدین سان، اقتصاد، داراییها، منابع ملی و طبیعی آنها، زیر سلطۀ آمریکا قرار گرفته و وامدار همیشگی او میشوند».۴
در برابرِ سردمداران «جهانیسازی»، جنبشهای اجتماعیِ بسیاری پدید آمدند تا نظریۀ «جهانیسازی» را به چالش بکشند، و این جنبشها «ضدجهانیسازی» نام گرفتند. نهضتِ «ضدجهانیسازی» بر این باور است که این امر، توانایی تصمیمگیریِ مستقل مردم کشورها را از میان میبرد. در یک نگاه میتوان گفت، «جهانیسازی» کشورها و شرکتهای چندملیتیِ ثروتمند را ثروتمندتر میکند و کشورها و مردمان تهیدست را تهیدستتر میسازد.
ما در اینجا بیشتر روی زیانهای اجتماعی و فرهنگی پدیدۀ «جهانیسازی» تمرکز میکنیم، و در این راستا، به نظریۀ «دهکدۀ جهانیسازی اقتصاد» میپردازیم که برای نخستین بار «مارشال مک لوهان» بدان پرداخت.۵
مک لوهان این اصطلاح را در توصیف آیندۀ جهان، زیر تاثیر رسانههای همگانی به کار برد. امروزه این اصطلاح نشاندهندۀ جهانی است که زیر تاثیر شبکۀ جهانی (اینترنت) جای دارد. باور برخی بر آن است که، شبکۀ جهانی توانسته پیوندی ژرف و پایدار میان مردم جهان پدید آورد، و در پی کاربریِ «شبکۀ جهانی» مردم جهان از خبرهای مربوط به یکدیگر آگاه شده و یکدیگر را بهتر شناخته و در پیوندی پایدار با یکدیگر به سر میبرند، و همچنین به کار گرفتن همۀ رسانههای گروهی مانند ماهوارهها، رادیوها و تلویزیونها نیز در پدید آوردن «دهکدۀ جهانی» نقش دارند!
اندکی بیندیشیم، آیا همۀ کشورهای جهان دارای شرایط اقتصادیِ برابر هستند و همگی به یک اندازه در پدیدۀ جهانیسازی موثرند؟ آیا همۀ مردم جهان به گونۀ برابر به رایانه، شبکۀ جهانی، ماهواره، رادیو و تلویزیون و... دسترسی دارند؟
همانگونه که گفته شد، پدیدههای «جهانیسازی» و «دهکدۀ جهانی» که روزگاری مفاهیمی دلفریب و خوشایند به نظر میرسیدند، اندکاندک و پس از بررسیهای موشکافانه، مخالفان بسیاری پیدا کردهاند. این پدیدهها، فرهنگهایی که رسانهها و ابزار تبلیغاتی نیرومندی ندارند و نیز باورها و آیینهای سرزمینهایی را که از دید اقتصادی دچار نابسامانی میباشند، نابود و ناپدید ساخته و فرهنگ و زبان و دین کشورهایی را که قطب اقتصادی میباشند، جایگزین آن مینماید. ازین رو، بسیاری از جامعهشناسان، زبانشناسان، فرهنگپژوهان و...، با دلنگرانی از غلبۀ این پدیده، به گروه مخالفان «جهانیسازی» پیوستهاند.
اگر جشنها، آیینها، زبانها و گویشها، و به سخنی سادهتر همۀ پدیدههای فرهنگیِ سرزمینهای گوناگون را گنجینهای زنده و پویا بدانیم که در آن ارزشهای فرهنگی و اجتماعی مردمان نگهداری و پاسبانی میشود، آنگاه نابودی هر یک از این پدیدههای فرهنگی، همانند بمبگذاری در آن میباشد.
باید از بنیانگذاران اندیشۀ دهکده جهانی پرسید،
-جایگاهِ آن پنج میلیارد از مردمان گیتی که باشندگانِ آمریکای شمالی و اروپا نیستند، در کجا قرار دارد؟
-جایگاه زبانها و آیینهای مردمان آسیا، آفریقا، آمریکای جنوبی و یا بومیان قارۀ آمریکا و استرالیا، در دهکدۀ جهانی کجاست؟
-آیا جشن نوروز ایرانی، جشن بهار چینی، جشن دیوالی (سال نو هندی)، جشن تت (سال نو ویتنامیها) و... نیز در دهکدۀ جهانی مورد پذیرش و گرامیداشت هستند یا اینکه سال نو تنها سال نو مسیحی (میلادی) است؟
-آیا زبان شیوای فارسی، زبان اردو، زبانهای «تیوی»، «کوری»، «نونگا» (زبانهای بومیان استرالیا) و...، زبان ساواحیلی و یا یکی از دهها زبان رایج در شبهقارۀ هند و هزاران زبان دیگر رایج در جهان، در دهکدۀ جهانی به رسمیت شناخته میشوند یا زبان تنها انگلیسی است؟
-آیا سردمداران دهکدۀ جهانی، حاضرند جای زبان انگلیسی را با یکی از زبانهای دیگر جهان عوض کنند؟
-آیا دینها و باورهایی مانند هندوییزم، زرتشتی، بوداییسم، اسلام، تائوییسم و...، در دهکدۀ جهانی مورد گرامیداشت قرار میگیرند یا دین تنها مسیحیت و یهودیت خواهد بود؟
-آیا موسیقی کشورهای دیرینۀ شرق (ایران، هند، چین و...) و فواصل موسیقی شرقی و علم موسیقی نظریِ مشرقزمین، در دهکدۀ جهانی جایگاهی خواهد داشت یا موسیقی تنها گام ماژور و مینور غربی و پاپ آمریکایی خواهد بود؟
و همین «آیا»های بیپایان، موجب این میشوند که حتی برخی اندیشمندان غربی مانند «گلن ویلموت» بدین باور برسند که، اگر مردم گیتی در زمینۀ برخورداری از دانش فنی، شبکۀ جهانی، رسانهها و... در شرایط برابر نباشند، داد و ستد فرهنگی و پدید آمدن پیوندهای دوستانه و آشتیجویانه میان جهانیان و در نتیجه پدید آمدن «دهکدۀ جهانی»، اندیشهای است پوچ و نشدنی.۶
به کار بردن ابزارهای ارتباط همگانی، زمانی پیوندی دوستانه، آشتیجویانه و سازنده میان مردم گیتی پدید خواهد آورد که این ابزارها به گونۀ یکسان میان مردم گیتی گسترش یابند و این خود، کاری است نشدنی.
مارشال مک لوهان، ترکیب کلیشهای «دهکدۀ جهانی» را برای ما به یادگار گذاشت، اما خود آنقدر زنده نماند تا ببیند کاپیتالیزم جهانی که هم ابزارهای اطلاعرسانی به مردم جهان (رسانههای گروهی) و هم پیامهایی که رسانهها به مردم میرسانند را در مهار خود دارد، چگونه از نظریهاش بهره میبرد.
پیامی که رسانههای جهانیِ در دستِ قدرتهای استعمارگر به مردم میدهند، این است:
«مصرف کن، خاموش باش و بمیر».۷
پس باید چشمها را گشود و با هوشیاری و آگاهی، روند «جهانیسازی» و چیستیِ «دهکدۀ جهانی» را بازبینی نمود. نمیتوان دست روی دست گذاشت و نابودی ملت خویش را به بهانۀ جهانی شدن، پذیرا شد.
امروزه این نظریهها حتی در میان برخی از کشورهای ضعیفتر غربی که میدانند در پی «جهانی شدن» به پایان تاریخ خویش خواهند رسید، دشمنانی پیدا کرده است؛ پس ما نیز باید بیدار شده و با دیدی دیگرگون بدین پدیده بنگریم.
پذیرفتن بیچون و چرای فرهنگ صادراتیِ غرب، به بهانۀ اینکه همگی هموَندان دهکدۀ جهانی هستیم، فریبی بیش نیست. آیا کشورهای غربی که در تلاشند ریشههای تاریخی و فرهنگی ما را زده و آنچه را خود میخواهند، به ما تلقین کنند، حاضرند فداکاری نموده و از برخی نمادهای فرهنگی و آیینهای خویش دست کشیده و پدیدههای فرهنگی شرق را جایگزین فرهنگ بومیشان نمایند؟
اگر اندکی ژرفبین باشیم، خواهیم دید دهکدۀ جهانی جایی خواهد بود که باورها و آیینهای مردم آمریکای شمالی و برخی اروپاییان در آن روان است. جایی که زبان مردمان «انگلیسی» است. (شاید یکی از زبانهای آلمانی و فرانسه هم به عنوان زبان دوم در آن، جایی داشته باشد!) دین مردم «مسیحیت» و جشن سال نو «نخستین روز ژانویه» میباشد.
دهکدۀ جهانی، جایی است که در آن «لاورنس م. ونس» با افتخار از امپراتوری جهانی آمریکا سخن میگوید و فهرستی از صد و سی و پنج کشوری که آمریکا در آنها نیروی نظامی دارد را پیش روی ما میگذارد، و شادمان است که از سربازان آمریکایی در ۷۰ درصد گیتی پذیرایی میشود.
البته وی حضور جهانی آمریکا در همۀ کشورها را تنها محدود به سلطه داشتن بر خاک سرزمینها نیز نمیداند.۸
بنابراین میبینیم که در کنار مفاهیم «جهانی شدن» و «دهکدۀ جهانی»، مفاهیم تازۀ دیگری نیز زاده میشوند و یکی از آنها «امپراتوری جهانی» است که امروزه ویژۀ آمریکاست.
سخن را با آوردن نمونهای آشکار از جهانی شدن مردمانی که کمتر شناخته شدهاند، به پایان میبریم.
در هنگامۀ ورود اروپاییان به استرالیا، ۳۰۰-۲۵۰ زبان در میان تیرههای گوناگون بومیان استرالیا روایی داشت، و امروزه در آغاز سدۀ بیست و یکم، کمتر از ۲۰۰ زبان باقی ماندهاند که همگی آنها به جز ۲۰ زبان، کمابیش «گویشوَری» ندارند و نرمنرمک به دست فراموشی سپرده میشوند. و در پی نابودی هر زبان، گنجینهای از فرهنگ و ادب و آیین نیز فراموش خواهد شد، و گویشوران زبانهای در معرض نابودی که تابِ برابری با غولهای رسانهای و تبلیغاتیِ مهاجمان را نداشته و ندارند، انگلیسیزبان و مسیحی شده و «جهانی!» میشوند.
به راستی این فراگشت، «جهانی شدن» است یا «حذف شدن از جهان»؟
آیا شکوه و زیبایی جهانِ ما، به گوناگونی زیستبومها، گونههای جانوری، گیاهی و آبوهوایش نیست؟
آیا گوناگونیِ فرهنگها، زبانها و باورها زیبا نیست؟
هنگامی میتوان خود را باشندۀ دهکده جهانی نامید که همۀ مردمان دهکده به اندیشههای سازندۀ همسایگانشان و به باورها و فرهنگ همنوعانشان، به دیدۀ آزَرم (احترام) بنگرند.
-دکتر آزاده احسانی تحصیلات خود در حوزه های زبان و ادبیات سانسکریت را در هند و ادبیات فارسی و فرهنگ و زبان های باستانی را در پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی ایران گذرانده و دکتری در رشته ایران شناسی با گرایش ادیان در دانشگاه کنکوردیای کانادا دارند.
یارینامهها:
۱.
Sheila L. Croucher. Globalization and Belonging: The Politics of Identity in a Changing World. Rowman & Littlefield. 2004
۲.
Van Dormael, A.; Bretton Woods : birth of a monetary system; London MacMillan 1978
۳.
Confessions of an Economic Hit Man, by: John Perkins,
۴.
http://www.democracynow.org/2007/6/5/john_perkins_on_the_secret_history
۵.
McLuhan, Marshall. Understanding Media.(Gingko Press, 1964, 2003)
۶.
http://www.cjc-online.ca/index.php/journal/article/view/1077/983
۷. همان
۸.
http://www.lewrockwell.com/vance/vance8.html
سلام بر شما.وبلاگ قشنگ و خوبی دارید و روشنگری ها خوبی می کنید.کارتون ارزشمنده.
بخاطر داریم،این ایده دهکده جهانی ایده اش حدود 15 و 10 سال پیش روی زبون ها پیچید!
من تصور میکنم،همه اینها ایده در مقابل اسلام تعریف شده. یعنی اونا دنبال یک رسیمان بودن،که بشه به کمک اون کل دنیا رو به کنترول خودش دراورد(ایده اسلام کشور نیست،بلکه ملت و امت است! یعنی همه مسلمان ! نه یک کشور! مرزها رسمیت نداره! اگر یک نفر کتک خورد و فحش خورد! 1 میلیارد مسلمان جمع بشن! رو سرش اوار بشن! همه بردار و خواهر در کنار هم و هیچ کس از درد دیگری بی خبر نباشه).مردم رو گرد اون جمع اوری کنن،همین سازمان بهداشت جهانی! حلال احمر! اینترنت پول! اموزش و پرورش هماهنگ(2030) و سازمان ملل متحد! همه همه برای کنترول جهان خلق شده!
الان بیشتر این سازمان و نهاد در ایران اعمال نفوذ کرده اند! یعنی دارن در پوست و گوشت استخون مردم ما نفوذ میکن! در گذشته (اویل انقلاب و قبل) بدین شکل نبود! چون ابزار الات این سازمان ها اینقدر پیشرفت نکرده بوده(شکست شوروی یکی عوامل رشد سریع تر این مسئله بود) .. جالب که همین الان الانشم! عاملی که داره بشدت این ایده رو خراب میکنه! خود ایرانی ها مسلمانه! (کافی به بازی ها روسیه و چین و کشورها افریقایی و جنوب امریکا رو .. نگاه کنید! قبلا جرعت چنین کارهای رو نداشتن!)
داعش و القاعده و .. (باقی دست سازها غربی ها) باید توسط امریکا و غرب (به عنوان پلیس بین المللی در مقابل تروریست و .. و سوپرمن منطقه!) حذف میشدن! اما اقایی سلیمانی(انسان شریف و بزرگ) این کار رو کرد!
مطمعا با این وجود جهانی سازی داره پیش میره! در ایران(به کمک نفوذی ها و کم کاری نیروهای مذهبی در ایران) . چون واقعا الان به هیچ وج مثل دوره اویل انقلاب نیست! کلی شبکه ها ماهواره ای،اینترنتی و شبکه ها اجتماعی هست، که داره کمک میکن! که منافقین ایران،دوباره روحیه خودشون رو بازسازی کنن! و از حالت سرکوب خورده و شکست خورده بیرون بیان و با علم کردن پرچم ها بی حجابی و بی بندباری علنی! روند جهانی سازی ایرانی رو جلو بی اندازن!
اگر دقت کنید،اونا در دادگاه های ما هم نفوذ کردن! الان یواش یواش داره،احکام اعدام جمع میشه! دادگاه کلی صغرا و کبرا می چین تا یک نفری رو جرم مشهود انجام داده و حکمش اعدام! اعدامش کنن! احکام شلاق و مجازات اعمال هتاک در کوچه و خیابان جمع اوری داره میشه.
همه اینها باعث میشه،که اشرار و اوباش ها و بی حیا ها و فحاش ها و تجاوزگران و بی حجاب ها، با خیال راحت کارشون رو انجام بدن! چرا که اینقدر نهاد و گروه پشت سرشون هست و حمایت میکند،که خیالشون از همه چیز راحت تره! که اصلا دادگاه تشکیل نمیشه! راحت میشه گناهت رو علنی انجام بدی و شب بری خونه!
اون یارو به 100 یا 300 نفر تجاوز کرده بود! تازه دادگاه متوجه شدن! این نشون میده،حسابی تفکرات اون 300 نفر هم نرمالیزه شده بود و عقیم سازی و بی حیایی هم روشون صورت گرفته . و از ترس اینکه برن دادگاه و شکایت کن،قضیه برعکس بشه! چنین کاری نکردن.
مطمعا نقطه مقابل جهانی سازی اسلامه. چون واقعا جهانی سازی در نهایت و پله نهای چیز بخصوصی نداره، و اخرشم، مثل همیشه(اندیشه کفار و مشرکین) اینکه یک عده رو بیارن برای تجاوز! یک عده کلا نسلشون رو از بین ببرن و کلا تفکرات فرعون گونه خودشون رو اعمال کن! و همین باعث میشه،زمانی مردمی که الان از تکنولوژی و اینترنت و شبکه ها رایگان و تلویزیون رایگان و .. استفاده و قربون صدقه غربی ها میرن! از خواب بیدار بشن! که از طرف فرعون ها قدرت گرفت، حکم اعدام دسته جمعی ایشون صادر شده بشه!
مثل همین قضیه کرونا ، که برنامه برای نابود سازی 2 میلیارد انسان بود!
یعنی واقعا میگم،ته و انتها یک سینه و قلبی که خدا درونش نیست، جزء تاریکی نیست! هر وقت احساس کنه،که قدرت برتره! و جان و مال مردم منطقه و جهان دستشه، و کسی نیست بهش نیست بگه بالایی چشمت ابرو! بدترین بلاها رو سرشون خواهد اورد.