نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

تات و آلاچیق‌نشین


از هزاران سال پیش تا همین قرن گذشته، زبان محلی آذربایجان شامل آذری و پهلوی و ریشه‌های ایرانی آن بود. حتی پس از حملۀ مغول نیز، زبان این منطقه بر پایه اسناد تغییری نکرد. اما گروهی از ترکان در جمعیت‌های اندک و در بیرون برخی شهرهای آن منطقه مستقر شدند که به قول دکتر یحیی ذکاء تبریزی، آلاچیق‌نشین نامیده می‌شدند.

در لغات الترک کاشغری نیز واژۀ تات به معنای شهرنشین آمده است. یعنی اکثریت بومی تات یا همان غیرترک‌زبان ساکن شهرها و نیز اقلیت ترک‌زبان ساکن حومۀ شهرها در آن معرفی شده است.

این وضعیت آذربایجان تا همین یکصد سال گذشته بود. اما اکنون و متاسفانه طی همین مدت و فعالیت‌های پیگیر استعمار به وسیلۀ رسانه‌ها و عواملشان، موضوع برعکس شده است. یعنی عده‌ای اندک از آذری‌زبانان سالمند تات در گوشه و کنار روستاها و بیرون شهرها مانده‌اند و عدۀ کثیر «تُرک اُلمُش»1 که بر اثر جادوی رسانه‌ای فکر می‌کنند ترک هستند، شهرها را پر کرده‌اند.

امروزه و با سرعتی عجیب، واژگان آذری باقیمانده در ترکی آذربایجانی دارند جای خود را به واژگانی مغولی می‌دهند که توسط رسانه‌ها در حال گسترش می‌باشند. یکی از عوامل این کار جواد هیئت بود که سال‌ها سعی بلیغی در یافتن واژگان آذری و جایگزینی آن با واژگان ترکی مغولی به خرج داد.

واژگان آذری زیر که ریشۀ پهلوی دارند را ببینید:

گونئی: خوَنی، خور (خورشید)

قره: کَرَه (به همان معنا در اوستا)

حتی واژگانی که کاملا فارسی هستند. اما به دلیل تغییر در تلفظ و شکل نوشتاری واژه، کمی سخت شناخته می‌شوند:

ماهسون - کرمیزی گول (نام هنرپیشه اهل ترکیه)2: به سانِ ماه - قرمز گُل

و جالب، آمدن مصوت «ای» در ابتدای واژگانی که با حرف غیرمصوت آغاز می‌شوند:

ای‌رحمه (رحیمه): همسان با واژگان ایرانی کهنِ ای‌ننه، ای‌دیگنه، ای‌رثه...

یکی از دوستان اردبیلی می‌گفت، پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در تهران، به شهرمان برگشتم و احساس کردم که برخی واژگانی که جوان‌ترها به کار می‌برند را متوجه نمی‌شوم، یعنی همان واژگانی که جوانان از ماهواره آموخته و آنان را جایگزین واژگان آذریِ گویش خود کرده‌اند.

و اما ، تنها بحث کلمات نیست. برای مثال، چند وقتی است چنین به جوانان شمال‌غرب کشور القاء شده که رقص آذربایجانی از نمادهای این منطقه است و شما باید آن را زنده نگهدارید. تا اینجای کار بد نیست، اما بد آنجاست که رقصی را برای ایشان جعل کردند. یعنی اینکه متاسفانه رقص محلی آذربایجان نیز چون واژگان کهن آذری مختص آذری‌های مهجور روستاها باقی ماند.

آنچه امروزه با نام رقص آذربایجانی در آموزشگاه‌های شهرهای بزرگ آن مناطق و به صورت دسته‌جمعی آموزش داده می‌شود، نه تنها آذربایجانی نیست، بلکه حتی ارانی (باکویی) نیز نیست؛ بلکه ملغمه‌ای از چند رقص قفقاز شامل گرجی، لزگی، ارمنی، اوستیایی و بخشی رقص پای قزاقی و... می‌باشد که امروزه ماهواره‌ها آن را به عنوان رقص آذربایجانی به جوانان شمال‌غرب ایران قالب کرده و آن را به عنوان یک تشخص در ذهن ایشان جا انداخته‌اند.

نسل بعدی این ایرانیانِ قدیمی، دیگر نه صاحب واژگان کهن و زیبای آذری خود خواهد بود و نه خاطره‌ای از رقص زیبا و ملایم خویش در ذهن خواهد داشت. نسلی مسخ شده توسط ماهواره‌های آن سوی آب، که هویت دلخواه دشمنان را چون جامه‌ای به ظاهر زیبا، بر تن کرده است.

 

1- تُرک شده

2- mahsun

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد