نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

تاریخ هشت هزار سال شعر ایرانی


استاد رکن‌الدین همایون‌فرخ

مستعربان و شیفتگان ادب عرب، پیوسته سخن از این مقوله رانده‌اند که ادب فارسی و شعر فارسی،‌ دنباله‌رو ادب و شعر عرب بوده است و ایرانیان پیش از تسلط عرب و آشنایی با زبان عربی، نه شعر داشته‌اند و نه نثر!

 

و برخی پا را از این هم فراتر نهاده و گفته‌اند که زبان بیان هم نداشته‌اند! یعنی زبانی که پیش از آمدن اعراب به ایران، ایرانیان با آن گفتگو می‌کردند، قدرت بیان نداشت و زبان مرده و بی‌حاصل بوده است. و پس از آشنایی با زبان عربی،‌ زبان نوزادی به نام زبان دری (پارسی) تولد یافت که این زبان دارای معیار گردید و بارور شد و با آن توانستند شعر بسرایند و آثاری ادبی به وجود آورند!

از این گونه سخنان لغو و ژاژ، بسیار گفته و نوشته‌اند. ولی امروز در اثر به دست آمدن مآخذ و مدارک و پژوهش‌های پژوهشگران دانشمند و بی‌نظر، بر پوچ و یاوه بودن این سخنان، واقف و آگاه شده‌ایم و با نهایت سرافرازی و خرسندی در می‌یابیم که نه تنها این اظهارنظرها جاهلانه و اغفالگرانه بوده است، بلکه حقیقت، درست خلاف آن را به ثبوت می‌رساند و گویای آن است که اعراب پیش از اسلام، شعر نداشته و با نثر علمی نیز آشنا نبوده و با آن، بیگانه بوده‌اند. نخستین گویندگان و سرایندگان شعر عربی به صورت موزون و مقفی، و نویسندگان نثر علمی و ادبی،‌ ایرانی بوده‌‌اند و داستان شعر دورهء جاهلی نیز مجعول و ساخته و پرداختهء امویان نژادپرست بوده است.

عروض ایرانی، پایه و اساس عروض عربی است. زیرا عرب موسیقی نداشته تا  عروض داشته باشد. عروض عرب از زمان خلیل احمد ایرانی که آن را برای زبان عرب با استفاده از عروض و بحور اوزان شعر فارسی بر قواعدی نهاد، تا امروز همچنان بر همان حال ایستاده و هیچگونه تنوعی از طرف سرایندگان عرب در آن راه نیافته است. و این خود بهترین و بارزترین سند معتبر بر این که عرب عروض نداشته، وگرنه در این فن به ابتکار می‌پرداخت، نه آنکه جامد و خشک و بی‌حرکت برجای می‌ایستاد.

با این دلیل آشکار بسیار موافقم، چون زمانی که ملتی یک فن را از دیگر ملل به وام بگیرد، نمی‌تواند آنچنان که باید در پیشرفت آن بکوشد. ولی زمانی که یک فن بومی باشد و یک ملت خود بدان دست یافته باشد و در طی سده‌ها با ذات آن ملت گره خورده باشد، آنگاه با پیشرفت یک ملت آن فن نیز بارها و بارها صیقل خورده و بهبود می‌یابد.

عروض ایرانی به دوران‌های قبل از اسلام تعلق داشته است، یعنی سروده شدن یشت‌ها و گاثاها و سپس دوران هخامنشی و اشکانی و ساسانی. کسانی که با زبان اوستایی آشنایی دارند، به خوبی آگاهند که اشعار منظوم یشت‌ها و گاثاها در نهایت فصاحت و بلاغت و از لحاظ آهنگ کلام و از نظر معنی و محتوا در حد اعلای تصور و تفکر و پندار است.

«مهریشت» و چند یشت‌ دیگر که در آن‌ها سخن از پهلوانان و پادشاهان اساطیری ایران در میان است،‌ متعلق به ده‌ها قرن پیش از زرتشت است و با این ترتیب، قدمت شعر در ایران به بیش از هشت هزار سال پیش می‌رسد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد