نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

برخورد آلمانی‌ها با شاهنامه


از اوایل سدۀ نوزدهم و آشنایی غرب با شاهنامه، در میان فرهیختگان آلمانی دلبستگی ویژه‌ای با حماسۀ ملی ایرانیان پدید آمد. کمتر اثری از شرق می‌توان یافت که تا این مرتبه در قلمرو زبان آلمانی مورد ستایش و پژوهش قرار گرفته باشد.
از اوایل سدۀ نوزدهم که چشم برخی از غربیان روشن‌بین و آزاده به روی گنجینه‌های معنوی شرق باز شد، شاهنامه اثری بود که با ساختمان سترگ و استوار و درونمایۀ پرشکوه و حماسی‌اش نگاه ادیبان و ادب‌دوستان را خیره کرد. نویسندگان و شاعران آلمانی به دلایل گوناگون انس و الفتی ویژه با این اثر احساس کردند.
ادامه مطلب ...

جهانی شدن یا حذف شدن از جهان؟


دکتر آزاده احسانی
چند سالی است اصطلاحاتی مانند «جهانی شدن» و «دهکدۀ جهانی» را بسیار می‌شنویم. در این میان، شمار اندکی از هم‌میهنانِ ما نیز در تلاش و تکاپویند تا به موج «جهانی‌سازی» بپیوندند و به هموندیِ «دهکدۀ جهانی» در آیند.
این در حالی است که بسیاری در جهان، با نگاهی نو و منتقدانه به این مساله می‌نگرند و در تلاشند تا با آگاهی‌رسانی به دیگران، روی دیگر سکۀ «دهکده جهانی» را آشکار نمایند.

ادامه مطلب ...

نادر در منابع پژوهشی غرب


مهرداد ایران‌مهر
بخشی از سخنان نادرشاه پس از ورود به دهلی:
فتح هند، افتخار نبود. برای من دستگیری متجاوزان و سرسپردگانی (ابدالی‌های هرات) مهم بود که ۲۰ سال کشورم (مشهد) را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم ایران روا داشتند. اگر به دنبال افتخار بودم، سلاطین اروپا را به بردگی می‌گرفتم. (تاریخ سیاسی و نظامی دوران نادرشاه)

ادامه مطلب ...

امیرکبیر در گزارش ترجمان مسیحی



دولت عثمانی در زمان امیرکبیر، ارستاکنیک که ظاهرا مسیحی بوده و در دستگاه والی بغداد عنوان ترجمانی داشته است را برگزیده و مأمور کرده بود به ایران مسافرت کند و گزارشی از حقایق اوضاع آن سامان ترتیب دهد.
وی در گزارش مختصر و مفید خود دربارۀ امیرکبیر می‌گوید:
«با اینکه او هم مثل سایر رجال ایرانی مُدمِغ و متکبر است، مسلماً اعقل آنان است»، و علت بدگویی‌ها و کارشکنی‌هایی را که در پیرامون امیر وجود داشته، چنین توصیف می‌کند که «پیش از امیر، ولایات در تیول امرا و شاهزادگان بود و آنان از هر حیث مطلق‌العنان بودند و هر چه می‌توانستند به زور و ستم از مردم می‌ستدند، لیکن دیناری به خزانۀ دولت نمی‌دادند. امیر این بساط را در هم نوردید و لذا دشمنی متنفذین و امرا و شاهزادگان با او امری طبیعی است».

منبع متن: بایگانی استانداری استانبول
منبع عکس: روزنامه اطلاعات، ۱۳۵۴


صفویان و خودآگاهی تاریخی


دکتر حکمت‌الله ملاصالحی
فتح کنستانتینوپل پایتخت روم شرق و مسحیت شرقی در سال ۱۴۵۳میلادی به دست عثمانلیک‌ها؛ سرآغاز قطع ارتباط زنده و پویایی بود که خاورمیانهٔ نبوی با اروپای مسیحی و غرب داشت. چه بسا اگر صفویان نبودند، عثمانلیک‌ها به نام اسلام، ایران را هم بلعیده بودند و دیگر نه خبری از صدرا و شیخ بهایی و میرداماد و میرفندرسکی می‌بود و نه پنجره‌ای از فکر و عقل و فقه و فلسفه به روی ایرانیان گشوده می‌ماند. برای سلطان عثمانی به تعبیر توین‌بی مورخ بریتانیایی، مردم چونان گله بودند و نظامیان چونان سگان محافظ گله‌های رعایای سلطان.
وقتی جامعه‌ای با خلاء فکری دست و پنجه می‌فشارد و فقر و فقدان اندیشه و آگاهی تاریخی، چنگ در گریبان و گلویش فرو برده است، چندان جای تعجب نیست که در پژوهشگاه‌های رسمی کشورش اینچنین زوزه‌های گوش‌خراش گرگ‌های خاکستری شنیده می‌شود. چقدر صفویان هوشمند بودند و بهره‌مند از خودآگاهی تاریخی که در دام عثمانلیک‌ها گرفتار نیامدند و نیک می‌فهمیدند ایرانی بودن محمل چه معنایی است.