این یکی از درسهای فراموششدۀ دهخدا دربارۀ گریزناپذیر بودن «خویشباوری ایرانیان برای رهایی از دایرۀ بسته عقبماندگی» است.
«... اما تمدن، این کلمه در فرهنگهای شما (غرب) خیلی مبهم است، اما در پیش ما خیلی روشن و کمال مطلوب است که از زمانهای بسیار بسیار قدیم رو به آن میرویم و سکته و وقوف فقط وقتی است که دچار چنگیزها و تیمورها بشویم.
تمدن را ما دو قسمت میکنیم: یکی تمدن معنوی و روحی، و یکی تمدن مکانیکی. از قسمت اول شما بهرهور هستید و هیچ مددی هم به آن نکردهاید، بلکه اختلاط و امتزاجی که با اقوام وحشی و آدمخوار در خون و اخلاق پیدا کردهاید، قرنها هر چه ممکن بود، مسیر تمدن را کندتر کردید. دیر یا زود، او را مغرب باید از شرق اقتباس کند. اما در تمدن مکانیکی کسی دست ما را نبسته است، مشغولیم و خیلی هم به سرعت...».