نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

دهخدا و خودباوری ملی ایرانیان


این یکی از درس‌‎های فراموش‌شدۀ دهخدا دربارۀ گریز‎ناپذیر بودن «خویش‌باوری ایرانیان برای رهایی از دایرۀ بسته عقب‌ماندگی» است.
«... اما تمدن، این کلمه در فرهنگ‌‎های شما (غرب) خیلی مبهم است، اما در پیش ما خیلی روشن و کمال مطلوب است که از زمان‎‌های بسیار بسیار قدیم رو به آن می‌‎رویم و سکته و وقوف فقط وقتی است که دچار چنگیز‎ها و تیمور‎ها بشویم.
تمدن را ما دو قسمت می‌‎کنیم: یکی تمدن معنوی و روحی، و یکی تمدن مکانیکی. از قسمت اول شما بهره‌‎ور هستید و هیچ مددی هم به آن نکرده‌‎اید، بلکه اختلاط و امتزاجی که با اقوام وحشی و آدمخوار در خون و اخلاق پیدا کرده‎‌اید، قرن‎‌ها هر چه ممکن‎ بود، مسیر تمدن را کند‎تر کردید. دیر یا زود، او را مغرب باید از شرق اقتباس کند. اما در تمدن مکانیکی کسی دست ما را نبسته است، مشغولیم و خیلی هم به سرعت...».


درسی را هم از باور‎های او دربارۀ لزوم استقلال و ناوابسته‎ بودن به مراکز قدرت‎ خارجی، واگویه می‎‌کنیم.
سی. ادوارد ولز رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا از او دعوت می‎‌کند که با گزارشگر صدای آمریکا به مصاحبه بنشیند. اما شادروان دهخدا، این دعوت را با فرستادن نامۀ زیر پاسخ می‎‌دهد:
«جناب آقای سی. ادوارد. ولز، رییس ادارۀ اطلاعات سفارت کبرای آمریکا
نامۀ مورخۀ ۱۹ دی ماه ۱۳۳۲ جنابعالی رسید، ‌و از اینکه این ناچیز را لایق شمرده‎‌اید در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید، متشکرم.
شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیو‎های ایران و بعضی از دُول خارجه، مکرر گفته‌‎اند. اگر به انگلیسی اینکار می‌‎شد، تا حدی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحدۀ آمریکا، عده‌‎ای از مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیدۀ من نتیجه ندارد. و چون اجازه داده‌‎اید که نظریات خود را در این باره بگویم و اگر خوب بود حُسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت می‌‎دهم؛
بهتر این است که ادارۀ اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق می‌‎داند معرفی کند. و بهتر از آن، این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که خانه‎‌های قراء و قصبات آنجا، درب و صندوق‌‎های آن‌ها قفل ندارد، و در آن خانه‎‌ها و صندوق‌‎ها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه از زن و مرد به صحرا می‌‎روند و مشغول زراعت می‎‌شوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد. یا یک شتر‎دار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران می‎‌آید و در ازای پنج دلار، دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل می‌‎کند و نصف کرایه را در مبدا و نصف دیگر را در مقصد دریافت می‌‎دارد، و همیشه این نوع مال‌التجاره‌‎ها سالم به مقصد می‎‌رسد. و نیز دو تاجر ایرانی، صبح‎ شفاها با یکدیگر معامله می‌‎کنند و در حدود چند میلیون، و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چندصد هزار تومان ضرر می‎‌کند. معهذا هیچ وقت آن معامله را فسخ نمی‌‎کند و آن ضرر را متحمل می‌‎شود. این‌هاست که از این گوشۀ آسیا شما می‌‎توانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آن‌ها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسی‌‎ها ایران را معرفی کرده‌‎اند، یک مشت آدمخوار زندگی نمی‌‎کنند. و از طرف دیگر به فارسی، به عقیدۀ من خوب است که در صدای آمریکا، طرز آزادی ممالک متحدۀ آمریکا را در جنگ‌‎های استقلال، به ایرانیان بیاموزید و بگویید که چگونه توانسته‌‎اید از دست استعمار خلاص شوید، و تشویق کنید که واشنگتن‌‎ها و فرانکلن‌‎ها در ایران، برای حفظ استقلال از همان طُرق بروند.

در خاتمه، با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم می‌‎دارد.»


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد