مهرداد ایرانمهر
متاسفانه هنوز هم جوّ عوامزدگی و حرمت نهادن بر رصد اوضاع تا افق نوک دماغ، با درصد بالا و نگرانکنندهای بر بخش قابلتوجهی از اوضاع اجتماعی و جامعه ایرانی حاکم است.
راحتطلبی، منفعتجویی و ترجیح منافع شخص بر جمع، از نمودهای این رفتار تخریبکننده است که علم جامعهشناسی سرفصلهایی متعدد برای پرداختن به آن دارد. ترجیح "تقلیلگرایی بر پایه منطقهگرایی" بر مقوله "همگرایی بر پایه تمرکزگرایی"، دلیل اصلی این چالش آسیبزاست.
استخدام دخترم دم درب خانه، گذراندن سربازی پسرم در پادگان روبروی کوچه خودمان، به کارگیری آدمهای همین شهر در ادارات دولتی، اولویت مجوزهای اقتصادی و تحصیلات دانشگاهی برای همشهریهای خودم و... همگی در ظاهر و برای منافع شخصی بسیار مطلوب و اثربخش است. اما نه تنها ایران، بلکه هیچ کشوری، با این فرمان، از آسیب سقوط در پرتگاه قومیتگرایی و نیستی در امان نخواهد بود.
وقتی در یک کشور، رَویه بومیگزینی معمول شود، اثر خود را در میانمدت نشان خواهد داد. رفتهرفته ناآشنایی مردم هر منطقه با سایر نقاط کشور، روابط درونمنطقهای و منفعتجوییهای گروهی باعث پدید آمدن حس جدا و متمایز بودن میان این نقاط خواهد شد.
عدم رفت و آمد طبیعی میان مردم مناطق مختلف یک کشور، به معنای مرگ آن سرزمین است. یک مثال ساده آنکه، وقتی آب در جریان باشد، سالم میماند. اما زمانی که راکد شده و از پویش بازبماند، به مرداب تبدیل شده و زلالی و حیاتبخشی خود را از دست میدهد. جمعیت یک کشور هم حکم آب را دارد و در صورت سیال و جاری نبودن، به تدریج چسبناک و غیرپویا شده و خاصیت خود را از دست خواهد داد.
برای جلوگیری از این آسیب، شیوهای به نام "آمایش سرزمین" در نظر گرفته شده و کاربردی است. به گونهای که، گردش یک-چهارم جمعیت کشور به طور مدام، مولفه اصلی این گزاره ملی میباشد.
واژه آمایش، اسم مصدر از فعل آمودن (آماییدن) پارسی باستان است، به معنی آماده کردن، آراستن، آمیختن و به رشته درآوردن. مفهوم آمایش نیز به معنی فرآیند است. این واژه معادل پروسه در زبان انگلیسی و همارز Aménager در فرانسه است.
آمایش سرزمین، ارزیابی نظاممند عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به منظور یافتن راهی برای تشویق و کمک به جامعه بهرهبرداران در انتخاب گزینههایی مناسب برای افزایش و پایداری توان سرزمینی در جهت برآورد نیازهای جامعه است. معمولاً این کار برای ارتقای نتایج اجتماعی و زیستمحیطی مطلوبتر و همچنین استفاده کارآمدتر از منابع انجام میشود.
در واقع، توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیایی کلیه فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی در پهنه سرزمین نسبت به قابلیتها و منابع طبیعی و انسانی را آمایش سرزمین میگویند. از مهمترین خصوصیات این برنامه همانا جامعنگری، کیفیت و سازماندهی فضایی آن است. برای رسیدن به این هدفها، برنامهریزان تصور میکنند که تنظیم کاربری سرزمین، الگوهای رفتار انسان را تغییر میدهد و این تغییرها سودمند هستند.
در این طرح و بر خلاف رَویه مذموم بومیگزینی، جمعیت کشور در حال تداخل مدام در کلیه امور و شئونات کشور بوده و حس مشارکت عمومی در تعیین سرنوشت و آینده، نزد افکار عمومی تقویت خواهد شد.
تاثیر تقویت این حس مهم در پیشبرد اهداف و رشد کلیه ارکان کشور، نیاز به توضیح ندارد. چرا که وقتی تمام افراد یک ملت، به جای گرفتار شدن در حلقه تنگ منطقهگرایی و قبیلهگرایی، خود را به طور مشترک و فعال در سرنوشت کشور سهیم ببینند، با مسئولیتپذیری بیشتری در امور مشارکت خواهند کرد.
حال کوتاه به بررسی کارکرد طرح آمایش سرزمین در رسیدن به این اهداف میپردازیم.
در طرح آمایش سرزمین و گردش پیوسته جمعیت، جامعه شاغل و پویای کشور با مشوقهایی در بخشهای دولتی و خصوصی، امکان گردش سرزمینی در بخشهای گوناگون تقسیمات اداری کشور را پیدا خواهند کرد.
این امکان، باعث پدید آمدن فرصتهای جدید در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، فرهنگی، گردشگری و... خواهد شد. بدینگونه که فعالین بخش خصوصی میتوانند در نقاط مورد نظر خود، بدون محدودیتهای غیرمنطقی در شرایط بومیگزینی، طرحهای اقتصادی، صنعتی و گردشگری خود را در شهرها و بخشهای مناسب کشور و با حمایتهای خاص به انجام رسانند.
برای مثال، یک سرمایهگذار اهل یزد که مشتاق ایجاد مجتمعهای صنعتی آببر مانند ذوبآهن است و امکان ایجاد آن در استان متبوعش را ندارد، میتواند آن را با ارائه طرح توجیهی، مثلا در هرمزگان پیگیری نماید.
همچنین اگر کسی در کردستان طرحی برای کویرگردی داشت و خواست در استان کرمان سرمایهگذاری نماید، در طرح آمایش سرزمین حتما مورد حمایت قرار خواهد گرفت. یعنی دقیقا همان موقعیتهایی که در طرح و شیوه نابخردانه بومیگزینی، سرکوب شده و ابتر خواهند ماند.
در بخش کارکنان دولت نیز، در طرح آمایش سرزمین همین روش و شیوه جاری است. یعنی همواره یک-چهارم کارکنان موظف موصوف، کسری از بخشی از زمان تعهد خود که شامل پس از ۵ سال اول و پیش از ۵ سال آخر خدمت خواهد شد را طبق جدول زمانی و مکانی مشخص و از پیش تعریف شدهای، در مناطقی غیر از محل تولد و سکونت خود سپری خواهند نمود.
خانههای سازمانی ادارات مختلف دولتی در پیش از انقلاب ۵۷ نیز دقیقا به همین منظور ساخته شده بود، که البته با به قدرت رسیدن چپهای اسلامی، نه تنها طرح معقول آمایش سرزمین کنار گذاشته شد، بلکه طرح استعماری و مساواتی بومیگزینی با شدت هر چه تمامتر جایگزین و اجرایی گردید.
به هر روی، یکی از اتفاقات اجتنابناپذیر گردش جمعیت کشور، ازدواجهایی خواهد بود که با استقرار و برخورد افراد با یکدیگر در محل کار و زندگی پیش خواهد آمد. فرزندان حاصل از اینگونه ازدواجها، علاوه بر برخودداری از جسمی سالمتر و هوشی بالاتر مطابق مولفههای دانش ژنتیک، هویتی بسیطتر و ایرانیتر نیز خواهند داشت.
یکی از دوستان ملیگرا که خودش اهل شهرستان میانه در آذربایجان شرقی و همسرش اهل آزادشهر استان گلستان است، همیشه به کنایه میپرسد دخترم واقعا چه قومیتی دارد؟ اکنون فرض کنیم طی یکصد، هزار، ششهزار و دههزار سال گذشته، چقدر از این ازدواجها بر اثر جابجاییها، رفت و شدهای بازرگانی، سفرها، جنگها، کوچاندنها و... صورت گرفته و مردمان همگن این سرزمین تا چه اندازۀ دیگر در هم آمیخته و در دل جمعیتهای هم هضم شدهاند.
به هر روی، سربازی که از اولویتهای ناصحیح بومیگزینی برخوردار نبوده و مثلا از جنوب خراسان و یا شمال خوزستان، برای خدمت سربازی به پادگانی در همدان اعزام میشود، علاوه بر آشنا شدن با نقاط دیگر کشور و فرهنگ خانواده بزرگ ایرانی، حس حفاظت و پاسداشت از میهن را نیز بهتر درک خواهد کرد.
دانشجویی که از دایره تنگ و تارعنکبوتی بومیگزینی رها شده، امکان تحصیل و دانشاندوزی در دانشگاه مورد نظر خویش در بخشهای گوناگون کشور را یافته و چند سال با دانشجویانی از سراسر میهن دمخور و همسفره و همراه گشته و این اختلاط باعث قوام ریشههای ایرانیت نزد تکتک این جوانان خواهد گشت و چنانچه آشنایی و ازدواجی هم صوزت بگیرد که چه بهتر.
از این مثالها فراوان است، که از سویی هر یک باعث تکیه بیشتر بر زبان ملی نیز شده و از تکبعدی و یکهتاز شدن زبان و گویشهای محلی که زیادهروی در آن باعث تفرق ملی نیز خواهد شد، جلوگیری مینماید.
اما شیوه مذموم بومیگزینی، تمام روندهای مثبت ملی را برعکس نموده و باعث تشدید حس نکوهیده قومگرایی و جایگزینی آن با حس ستوده ملی خواهد شد.
بر خلاف تبلیغات چپ فکری، اما گردش پیوسته یک-چهارم جمعیت کشور در طرح آمایش سرزمین، نه تنها هیچگونه آسیبی به رسوم و آیینهای محلی نخواهد زد، بلکه باعث آشنایی مردم کشور با خردهفرهنگها، آیین، رسوم، گویش و لهجههای هممیهنان خود در پهنه میهن خواهد گردید. این درست همان چیزی است که چپها، قومگرایان و اربابانشان به شدت از آن وحشت دارند.
مهمترین دستاورد طرح آمایش سرزمین، همانا تولد فرزندان نسل دوم و سوم حاصل از ازدواجهای رخ داده میان این جمعیتهای در گردش است که آینده کشور را با فرزندانی دارای حس قوی ایرانی تامین و تضمین خواهد نمود.
شگفتا که، طرح دوره طاغوت همین "آمایش سرزمین" بود و طرح دلخواه اسلامگرایان ۵۷ نیز طرح "بومیگزینی" تدوین شده در کرسیهای پژوهشی دانشگاه حیفا!
در سال ۱۳۵۳ دفتر آمایش سرزمین توسط سازمان برنامه و بودجه تأسیس شد و در سال ۱۳۵۴ قرارداد تهیه طرح آمایش سرزمین با مهندسین مشاور ستیران بسته شد که نتایج اولیه مطالعات در سال ۱۳۵۵ منتشر شد.
اما بعد از انقلاب، در دورههای مختلفی گاه مطالعات و گزارشهای پراکنده آمایشی در سازمان برنامه و بودجه تهیه میشد. اما با انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در سال ۱۳۸۶ فعالیتهای آمایش بسیار کاهش یافت و سپس نیز یکسره متوقف شد.
وضعیت به قدری خراب است که برای مثال، مراکز مشاوره ازدواج و طلاق بهزیستی که در ارتباط با دادگستری کار میکنند، در سرفصل کتبی و چاپی ابلاغ شده مشاورههای خود، جوانان متولد در دو استان جدا را با عنوان "تفاوت فرهنگی و زبانی!" از ازدواج بر حذر داشته و زوجهای متقاضی طلاق با چنین شرایطی را تحت همین عنوان، تشویق به طلاق کرده و در گزارش خود به دادگاههای خانواده این مورد را با عنوان یکی از دلایل موجه برای جدایی زوجین، مکتوب میکنند.
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم
سعدی
Land use planning, Spatial planning
مفید
<a href=”https://termohyper.ir”>مفید</a>