مهرداد ایرانمهر
رضا پهلوی به تازگی در اورشلیم گفته است:
"۲۵۰۰ سال پیش، کوروش بزرگ یهودیان را از اسارت رهانید...".
پرسش اساسی اینست که، چنین مطلبی در کدام سند آمده است؟ البته طرفداران پهلوی معتقدند این مطلب در تورات درج شده است.
اکنون برای روشن شدن بحث، باید به چند مورد اشاره کرد.
نخست آنکه، تورات بخشی از تنخ است و مطالب مربوط به کوروش در کتاب عزرا که سِفر پادشاهان هم در همان بخش از تنخ قرار دارد، آمده است.
دیگر آنکه، باید دقت کرد با توجه به مبانی علم تاریخ و برای مثال، تاریخ طبری برای توصیف تاریخ عباسیان، سندی معتبر محسوب نمیشود. زیرا طبری حقوقبگیر بنیعباس بوده است.
به همین نحو، سِفر پادشاهان و مطالب تنخ نیز در باب تاریخ یهود و آنچه پیرامون رخدادهای میان کوروش و ایشان آمده، گمراهکننده است.
و اما، در بندهایی از منشور کوروش میخوانیم:
٣١ اکد، سرزمین اشنونه، زمبن، شهر متورنو، دِر تا مرز گوتی [جایگاههای مقدس آن سوی] دجله که از دیرباز محرابهایشان ویران شده بود
٣٢ خدایانی را که درون آنها ساکن بودند به جایگاههایشان بازگردانیدم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همهٔ مردمان آنان (آن خدایان) را گرد آوردم و به سکونتگاههایشان بازگرداندم و
٣٣ خدایان سرزمین سومر و آکد را که نبونید - در میان خشم سرور خدایان - به شوانه (بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت
٣۴ به جایگاهشان بازگرداندم، جایی که دلشادشان میسازد. باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاههایشان بازگرداندم...
در اینجا نامی از یهودیان، اورشلیم و یا هر چیزی که پیوندی با ایشان داشته باشد، دیدید؟
در بند ۲۹ هم از شاهانی که باج دادند یاد کرده و از مرتوها که همتباران خودش بوده و در جنوب فلسطین و نزدیک مرزهای مصر دژهایی دارند، نام میبرد.
۲۹ از هر گوشهٔ (جهان) از دریای پایین، آنان که در سرزمینهای دوردست زندگی میکنند،
(و) همهٔ شاهان سرزمین (آمورو) که در چادرها زندگی میکنند، همهٔ آنان،
در سالنامه بابلی داریوش مادی (نبونید) هم پس از بند ۱۵ ذکری آمده، و در آن نیز نامی از یهودیان و اهالی اورشلیم در میان نیست،
"وقفهای در آداب معبدهای بابل پدید نیامد و هنگامی که کوروش وارد بابل شد به همهء ساکنان شهر خوشامد گفت."
به هر حال و با توجه به تصرف اورشلیم توسط بختالنصر دوم و انتقال برخی سران مردم شهرهای تابعه، طبیعتا و با توجه به مستندات تاریخی، بخشی از اهالی اورشلیم نیز به بابل منتقل شدهاند.
همچنین به هنگام فرمان عمومی کوروش و اقدام فرماندهان او در بابل در فراهم نمودن زمینههای بازگشت سران مردم سرزمینهای اطراف بابل، باز طبیعی است که کسانی از اهالی اورشلیم نیز در میان ایشان بوده باشند.
و اما، جریان روایتها در جهان کنونی چگونه است؟ جریان از این قرار است که روایت غالب جهانی میگوید، "کوروش به بابل آمد و یهودیان را آزاد کرد". حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و میگویند، "کوروش به بابل آمد تا یهودیان را آزاد کند". و باز تا جایی که میگویند، "کوروش سپس خودش هم یهودی شد". برخی دیگر شور قضیه را درآورده و میگویند که، "کوروش اصلا خودش یهودی بود و آمد تا همکیشان خود را آزاد کند"!
از این مطلب بگذریم که داستان زرتشتی بودن و یا مردوکی بودن کوروش هم جزو همین لطایف سرگرمکننده است و بحث فعلی ما نیست.
تقلیل دادن برنامه جهانگیر کوروش، به آزادسازی کاهنان چند معبد در اورشلیم، نمیتواند از عهده منبعی به جز غول رسانهای غرب که توسط مسیحیان یهودی اداره میشود، برآید.
کوروش برای برنامهای مهمتر و گستردهتر و در دنباله خنثیسازی اتحاد مصر و لیدی و بابل و پس از انعقاد ظاهری صلح اولیه با بابلیان، اقدام به گشودن بابل نمود.
کوروش حتی روحش خبر نداشت که چند سرکرده معبد از اورشلیم هم در میان دربندیان بختالنصر حضور دارند. حتی کاهنان بابل و فرماندهان کوروش در سیاهه خود از مردم اکد، سرزمین اشنونه، زمبن، شهر متورنو، دِر تا مرز گوتی که شناخته شدهتر بودند نام میبرند و هیچ نامی از چند کاهن معابدی در اورشلیم در فهرست ایشان به چشم نمیخورد.
همچنین و از سوی دیگر، کسی باید به رضا پهلوی بگوید که ساکنان کهنتر آن سرزمین فلسطینیان بوده و علیرغم خودانگاره موجود، ایشان اصلا و اصالتا عرب نیستند.
بنابراین گذاشتن کپه (عرقچین یهودیان) بر سر و گرفتن قیافه محزون در کنار دیوار ندبه تمام مساله نیست و او موظف است به بیتالمقدس شرقی اشغالی هم رفته و به تمام ساکنان آن سرزمین احترام بگذارد.
ادای یهودی خوب را درآوردن، شایسته کسی که خود را فرزند شاه فقید ایران مینامد، نیست. بحث یهودی خوب و بد مفصل است. اما همین اندازه که، اسرائیلیها به فالاشهها (یهودیان سیاهپوست اتیوپی ساکن اسرائیل) احترام چندانی نگذاشته و ایشان را یهودی خوب نمیدانند.
این بندههای خدا هم برای اثبات اینکه یهودی خوب هستند، در قالب افراد ارتش اسرائیل و در برخورد با فلسطینیها با شدت عمل بیشتری برخورد میکنند.
به هر روی و طبق متون تاریخی، سکونت فلسطینیان در اورشلیم به حدود ۳۰۰ سال پیش از یهودیان میرسد. جدا از این مهم که، اساسا خود اورشلیم (یروسَلِم) به بزرگداشت سلم فرزند فریدون ساخته شده است.
از سویی باید دقت نیز کرد که، محمدرضا پهلوی در آخرین مصاحبههایش، خشم خود را از صهیونیسم پنهان نکرده و دائما از نفوذ ایشان در تمام ابعاد و رقابتشان در جهت تضعیف ایران سخن میگفت.
از آنجا که رضا پهلوی عموما از سواد سیاسی و تاریخی و کلا درک عمومی بالایی برخوردار نیست، از این دستهگلها زیاد به آب میدهد.
همین چندی پیش هم گفت، قانون اساسی آمریکا از روی منشور کوروش نوشته شده است.
نخست آنکه، منشور مذکور پس از تنظیم قانون اساسی آمریکا کشف شد. دیگر آنکه، لاک و نیز فرانکلین و جفرسون برای پایهگذاری اندیشه نوین سیاسی در انگلستان و آمریکا، البته از میان آنچه ماکیاول درباره آگوستوس آورده و آنچه گزنفون در سیروپدی آورده است، دومی را برگزیدند.
پس انسان نباید هر حرفی را همینطوری بیمطالعه و بدون مشاوره بیرون انداخته و تحویل بدهد.
ایران بزرگ به انسانهای بزرگ نیاز دارد، نه کسی که میگوید: ایران دموکراتیک نیازی به تعقیب انرژی هستهای نخواهد داشت! (برنامه خبری تی.جی.۵ در شبکه ۵ ایتالیا)
زندهیاد استاد مرتضی ثاقبفر، ۲۰ سال پیش از این گفنند: نباید سخنان میهنپرستانۀ افراطی و بیجا بر زبان بیاوریم، چون این فریب دادن مردم است. پس بهتر است که راست بگوییم، و تندروی و کندروی نکنیم.