نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

ما نیازی به جعل تاریخ نداریم


مرتضی ثاقب‌فر

از آنجا که هر جامعه‌ای احتیاج دارد هویتی داشته باشد و این نیازی روانشناختی است، کشورهای نوبنیاد ناچارند برای خود تاریخ بتراشند.

و حال تصور کنید کشوری که در جهان تاریخش را کمابیش، برخی کمی تحریف شده و برخی کامل‌تر، می‌شناسند و درخشان‌ترین تاریخ را دارد (ایران)، با چنین وضعی روبروست.

ما اصلا نیازی به جعل تاریخ نداریم. ما نیازی نداریم که مفاهیم‌مان را وارونه معنا کنیم. وقتی مدارک این قدر روشن است که مثلا زرتشت چه گفته، غیر از پیچیدگی‌هایش، یا اینکه داریوش و کوروش چه کردند، یا وقتی در جلد سوم از هفت جلد کتاب دینکرد که تاکنون فقط سه چهار جلدش پیداست، درباره معنای "فر" بحث می‌شود؛ دیگر نیازی نیست به جعل دست بزنیم.

در پاسخ به یکی از دوستان فاضلم که در اینجا مطلبی از او شنیدم، باید بگویم ما نیازی نداریم که معنای "فر" را جعل کنیم. چون لازم نیست وانمود کنیم که از اول دموکراسی داشته‌ایم. آخر چرا؟!

ما به فرم دموکراسی یونانی نبودیم و افتخار هم می‌کنیم که نبودیم. برای اینکه اول باید معنای دموکراسی یونانی را بفهمیم، بعد معنای پادشاهی را در فرهنگ ایران بفهمیم و آن وقت اگر نیاز حس کردیم و یا دیدیم حکومت پادشاهی ما خیلی بد بوده، بسیار خوب ما هم مثل دیگران که تاریخ جعل می‌کنند، نیاز پیدا می‌کنیم که جعل کنیم، که البته کاری بسیار مسخره و غلط است.

وقتی معنای "فر" روشن است، چرا بگوییم "فر" یعنی مردم. آیا در شاهنامه "فر" چنین معنایی دارد؟ ... ما به نحو دیگری از حقایق تاریخ‌مان و خود شاهنامه می‌توانیم به این نتیجه برسیم که مردم در حکومت دخالت داشته‌اند. ولی نه به شکل ابلهانه و دروغین یونانی که نام دموکراسی و مردم‌سالاری را بر روی آن گذاشته‌اند، چون "دمو" به معنای جمعیت و مردم است، در حالی که اصلا چنین چیزی نبوده است.

در واقع، کشوری به نام یونان در طول تاریخ وجود نداشته و تاریخ یونان از نیمه قرن نوزدهم شروع می‌شود که در آن زمان به ویژه با کمک انگلیسی‌ها کشور مستقلی شد. البته منظورم تاریخ به عنوان یک دولت و کشور است. پیش از آن، دولت‌شهرهایی بودند که هیچگاه نتوانستند با هم به توافق برسند و همیشه در حال جنگ و جدال و توطئه علیه یکدیگر بودند. شاید نام جنگ‌های پلوپونز را که در زمان هخامنشیان رخ داد، شنیده باشید.

هخامنشی‌ها به این قصد به یونانی‌ها کمک می‌کردند که بین آن‌ها صلح برقرار بکنند و سرانجام هم شاهنشاه ایران، اردشیر، توانست قرارداد صلح را میان آن‌ها ببندد. و این جنگ‌ها ۳۰ سال میان آتن و اسپارت جریان داشت، پس کشوری به نام یونان نبود ... آن‌ها نظامی اجتماعی داشتند با نقطه اشتراکی که تقریبا در بیشتر جاهای جهان، به غیر از ایران، بوده و آن هم نظام برده‌داری است که البته این باعث افتخارشان نیست.

در آتنی که بزرگترین این دولت‌شهرها بود، از حدود ۳۰۰ هزار یا کمتر جمعیت آن، ۲۰۰ هزار نفرشان برده بودند و فقط ۳۵ هزار نفر حق رای داشتند. اگر مطالعه کنید، می‌بینید که چه کسانی رای می‌دادند، بله فقط برده‌دارها.

آن‌ها جامعه را بر اساس پول تقسیم‌بندی می‌کردند. یعنی هر کس ثروت بیشتری داشت، رایش بیشتر بود و در طبقه جداگانه‌ای جای می‌گرفت.

-نامه درونی انجمن افراز، شماره دهم (سخنرانی)


به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ میانه:

http://t.me/midhistor


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد