نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان
نوشتار ایرانی

نوشتار ایرانی

فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایرانیان

گفتاری پیرامون بیت آغازین شاهنامه

مهرداد ایران‌مهر

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد


ابیات زیر را ببینیم:

به جمشید بَر گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند...

 

سراسر زمانه پُر از جنگ بود

به جویندگان بَر، جهان تنگ بود...

 

فریدون که بودش پدر آبتین

شده تنگ بر آبتین‌بر زمین...

 

یکایک ازو بخت برگشته شد

به دست یکی بنده بر کشته شد...

 

واژۀ «بر» در ابیات بالا دیده می‌شود:

به جمشید بَر گوهر افشاندند… (بر جمشید گوهر افشاندند)

در اینجا فردوسی ترکیب «بَر جمشید» را به گونه «جمشید‌ بَر» به کار برده، تا که هم معنا را رسانده و هم از آهنگ شاهنامه پاسداری نموده باشد.

(تناتن تناتن تناتن تنا: فعولن فعولن فعولن فعول)

 

به جویندگان بَر، جهان تنگ بود...

در اینجا هم ترکیب «جویندگان بَر» به معنای «بر جویندگان» است.

 

شده تنگ بر آبتین‌بَر زمین...

در اینجا، «بَر»ِ نخست به معنای کنار است، و ترکیب «آبتین بَر» نیز به همان معنای «بر آبتین» می‌باشد.

 

به دست یکی بنده بَر کشته شد...

در اینجا نیز ترکیب «بنده بَر» به جای «بر (دست یک) بنده» آمده است.

 

بنابراین پیداست که در سرآغاز شاهنامه نیز خواست فردوسی همین بوده است:

کزین برتر «اندیشه بَر» نگذرد...

به معنای، که برتر از این* بر اندیشه نگذرد...

*نام بردن از خداوند جان و خرد

در اینجا نیز، فردوسی به جای ترکیب «بر اندیشه»، باز هم آن را به سان «اندیشه بَر» به کار برده است. زیرا اگر او می‌خواست آن را به همان گونۀ «...کزین برتر بر اندیشه نگذرد» به کار ببرد؛ معنا درست بود، اما آهنگ نه.

 

این ابیات را نیز ببینیم:

به شهر اندرون گشته گشتی سخن

ازو نو شدی روزگار کهن...

در اینجا نیز به نیّتی مشابه، ترکیب «به شهر اندرون» به جای «(ان‍)درونِ شهر» آمده است.

 

یکی را نمانم سر و تن به هم

اگر زین سخن بر لب آرند دم...

البته بسیار بیت‌ها هم هست که «بر» در جای خود آمده است. یعنی چنانچه مصرع دوم را «سخن بر» و «بر سخن» بدانیم، همه چیز غلط خواهد بود و در اینجا «بر» به درستی مربوط به کلمه «لب» است.

 

حال اگر «بر» را در پیوند با نگذرد بدانیم،

کزین برتر اندیشه بَرنگذرد

چنین معنا می‌دهد، که اندیشه‌ای برتر از این (نام بردن...) سپری نشود/عبور نکند

برخی می‌گویند در ادب فارسی، بُن‌واژگانی چون برگذشتن به کار رفته است، پس در اینجا هم، این «بر» در پیوند با «نگذرد» خواهد بود.

اما باید دانست، این بن‌واژه (برگذشتن) در زبان ما به معناهای «طی شدن، سپری شدن، فزون شدن، عبور کردن، مرور کردن، رد شدن، بالاتر رفتن، برتر رفتن، درگذشتن» به کار رفته است.

همانگونه که آمد، چنانچه بخواهیم پایان این بیت را «برنگذرد» بخوانیم، معناهای گوناگون آن چنین خواهد شد:

«که از این اندیشه، برتر سپری نشود»،

«که اندیشه‌ای برتر از این سپری نشود»،

«که از این اندیشه برتر فزون‌تر نشود»،

«که از این اندیشه برتر عبور نکند»،

«که از این اندیشه برتر بالاتر نرود»،

«که از این اندیشه برتر درنگذرد»،

 

بیت نخست شاهنامه:

کزین برتر «اندیشه بَر» نگذرد...

به معنای، که برتر از این* بر اندیشه نگذرد...

*نام بردن از خداوند جان و خرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد