مهرداد ایرانمهر
شمار خانوارهای ایرانی هماکنون چیزی حدود ٢٠ میلیون است. از سویی با توجه به «وزن هزاردانه» گندم که ۴٠-٣۵ گرم است و با نگاه بر این موضوع که برای داشتن سبزهای با ۵٠٠٠ ساقۀ روییده نیاز به ٢٠٠ گرم گندم خواهد بود، به بررسی هزینههای اینکار برای هر ایرانی میپردازیم.
اگر بنا را بر این بگذاریم که نزدیک به سهچهارم خانوارهای ایرانی اقدام به گذاشتن و یا خرید سبزۀ هفتسین نمایند، میتوان نتیجه گرفت حدود ١٢ میلیون خانوار اقدام به اینکار خواهند کرد و با در نظر گرفتن اینکه مردم برای گذاشتن سبزه از گیاهان دیگری همچون عدس، ماش، جو، خاکشیر و... نیز استفاده میکنند، بنابراین اگر یکسوم دانۀ مصرفی برای سبزه را هم گندم بدانیم، با ضرب شمار خانوارها در میزان گندم مصرفی برای سبزه سال نو به رقمی در حدود ۶٠٠ تن گندم در سال میرسیم.
از آنجا که مصرف سالانۀ گندم در کشور نیز چیزی حدود ١٢-١٠ میلیون تن است، پس مصرف گندم برای سبزۀ هفتسین در کل برای هر سال به اندازۀ «پنج هزارم درصد» کل مصرف گندم کشور خواهد بود.
بنابراین چنانچه همۀ مردم ایران هم امسال سبزۀ گندم در سفرههای هفتسین خود نگذارند، تنها به اندازۀ پنج هزارمِ یک درصد به اقتصاد کشور کمک شده است.
اکنون باید ببینیم چنین صرفهجویی ناچیزی، به چه بهایی به دست خواهد آمد. به خوبی دیده میشود این مقدار صرفهجویی به اندازهای خُرد است که برای نوشتن و نشان دادن مقدار آن هم دچار مشکل میشویم، اما همین مقدار صرفهجویی ناچیز، به بهای از دست رفتن شادی و شادمانی نزد مردم کشورمان، به بهای ناسپاسی در برابر خداوند که آغاز سال را سرآغاز سبزی و شکوفایی قرار داده و ایرانیان بخشی از آن سبزی و خرّمی را در سر سفرۀ سال نو خویش میگذارند، به بهای کنار گذاشتن آیینهای زیبا و هزاران سالۀ این ملت به کف خواهد آمد.
در ادبیات فارسی، ترکیب «ژاژ خاییدن» کنایه از «کار بیهوده کردن» است که مصداق همین نوع به اصطلاح صرفهجوییهای پوچ و روشنفکرانه میباشد. آن ایراننشینانی که خود را برای برگزاری هر چه باشکوهتر کریسمس و ولنتاین و... هلاک میکنند و از قطع هزاران درخت سرو و کاج ابایی نداشته و از ریخت و پاشهای آنچنانی برای بزرگداشت مراسم غربی پرهیزی ندارند، بهتر است به جای تلاش برای برانداختن آیینهای کهن ایرانی، اندکی با خیل مردم همراه گشته و از ضدیت با هویت خویش دست بردارند.
بیگانگان بارها در سدهها و هزارههای گذشته کوشیدند تا آیینها و جشنهای ایرانی را که ریشه در پیشینه و خاستگاه این مردمان دارد، براندازند و کام نیافتند.
فکلیهای عزیز اگر خیلی نگران نان و گندم مردم هستند، میتوانند نیرویشان را صرف پخش آگهیهایی برای جلوگیری از دورریز نان بکنند و یا هزینهای در جهت بهبود کارایی دستگاههای برداشت غلات صرف کنند تا جلوی ریزش ٣٠ درصدی گندم هنگام برداشت گرفته شود، یعنی چیزی حدود ۶ میلیون تن در سال، یعنی چیزی حدود ١٠٠٠٠ برابر گندمی که برای گذاشتن سبزه مصرف میشود.
دقیقا روشنفکرانی که هیچ اعتنایی به صرفهجویی در مصرف آب و نان ندارند و با خودروهای تکسرنشین خود عاملین اصلی آلودگی محیط زیست هستند، همهساله با نزدیک شدن به سال نو، با عنوان پرچمدار مخالفان آیینهای نوروزی آن هم به بهانههای زیستمحیطی به تکاپو میافتند. امسال هم جدیدترین نسخۀ خباثتآمیز خود را رونمایی کرده و پویش «نه به سبزه» به راه انداختند. شگرف آنکه، این مسئله را به کاشت درخت گره زدند، یعنی گفتند سبزه نگذارید و به جایش درخت بکارید.
روز درختکاری ١۵ اسفند است و هر کس هم که بخواهد درخت بکارد، آزاد است. به راستی، این امر چه ربطی به سبزۀ هفتسین نوروزی دارد؟ اگرچه میدانیم این دشمنان مصمم فرهنگ ایرانی تا همین امروز حتی یک نهال هم در زندگیشان نکاشتهاند و نخواهند کاشت، و این شرطی کردن موضوع تنها بهانهای برای از میان بردن یکی دیگر از نمادهای آیین نوروزی است.
در این میان، چند سالیست که گروههای واقعی طرفدار محیط زیست، با ایجاد پویش جمعآوری سبزه در روز «سیزده به در» و ارسال آن به مراکز تهیه کود کمپوست، این مواد آلی را به کود مصرفی طبیعی در کشاورزی تبدیل میکنند.
به هر روی، شادی و شادمانی هزینههایی دارد که مردم آن را با جان و دل میپردازند.
هزینۀ این ۶٠٠ تن گندم مصرفی در سبزۀ هفتسین در حدود ٧۵٠ میلیون تومان در یک سال میشود، یعنی هر ایرانی در هر سال ١٠ تا یک تومانی.
نظر یکی از خوانندگان:
چه اسرافی، این حرفا برای خراب کردن رسوماتمون هست. درضمن واجب هم نیست سبزه گندم باشه. از هر دانه خوراکی میشه سبزه ریخت. اونایی که نگران این ماجرا هستن قرهماش بریزن، هم قشنگه هم خوراک دام هست و میشه آخر نوروز ببرن بدن دامها بخورنش. تو طبیعتم رها بشه بازم ضرری نداره.
به صفحه تلگرام ما بپیوندید، تاربرگ تاریخ میانه: