شیرزاد عبداللهی
۱۳:۳۷,۱۳۹۲/۷/۱۵
علیاصغر فانی سرپرست وزارت آموزش و پرورش دولت یازدهم در پاسخ به این سوال که، «در ﺑﯿﺎﻧیۀ ﺷﻤﺎره 3 آﻗﺎی روﺣﺎﻧﯽ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺷﺪه ﮐﻪ هر ﻗﻮﻣﯿﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ زﺑﺎن ﻣﺎدری ﺧﻮد ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﻨﺪ، آﯾﺎ وﻗﺖ آن ﻓﺮارﺳﯿﺪه ﮐﻪ اﺻﻞ 15 ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﻮد؟»، گفت: «ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ اﺻﻞ 15 را اﺟﺮا ﮐﻨﯿﻢ. ﯾﮏ ﺳﺮی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰیها در زﻣﺎن آﻗﺎی ﺧﺎﺗﻤﯽ ﺷﺪه ﮐﻪ در نهایت ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﺑﺎﯾﺪ اﮐﻨﻮن ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽهاﯾﯽ، دوﺑﺎره اﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪها ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎن بیفتد. ﺗﺪرﯾﺲ زﺑﺎن ﻗﻮﻣﯿﺖها در ﻣﺪارس، اوﻟﻮﯾﺖ ﻣﻦ اﺳﺖ.»
ابتدا صورت مسئله را تعریف کنیم: کودکان مناطق قومی تا 6 سالگی به زبان ترکی، کردی، عربی، بلوچی و ترکمنی و ... تکلم میکنند، اما با ورود به مدرسه باید به زبان فارسی بنویسند و بخوانند. هر چند کودکان این مناطق یکسره با زبان فارسی غریبه نیستند، اما این تغییر ناگهانی زبان، مشکلاتی در آموزش برخی از کودکان مناطق دوزبانه ایجاد میکند و منجر به افت تحصیلی تعدادی از دانشآموزان میشود.
اصل 15 قانون اساسی چه میگوید؟
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی، و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است».
آیا اجرای اصل 15 قانون اساسی به معنای تدریس دروس به زبانهای قومی است؟ بهتر است نگاهی به سوابق امر که آقای فانی به آنها اشاره کرده است، بیندازیم:
در آذرماه سال 81، سیزده تن از نمایندگان مجلس ششم، در خصوص اجرای اصل 15 قانون اساسی از وزیر وقت آموزش و پرورش سوال کردند. مرحوم بهاءالدین ادب نمایندۀ وقت سنندج به عنوان سخنگوی طراحان سوال گفت: «اصل 15 قانون اساسی که تدریس زبان اقوام ایرانی را در کنار زبان فارسی مجاز دانسته و به دولت اجازه داده که این زبانها مثل زبان کردی، آذری، بلوچی و زبانهای دیگری که در کشور است را تدریس کنند، چرا تاکنون دولت به این کار نپرداخته ... ما به مشروح مذاکرات خبرگان اول رجوع کردیم. در جلسۀ بیست و دوم دورۀ اول مجلس خبرگان، بین یکی از نمایندگان مجلس خبرگان اول و رئیس جلسه درخصوص همین اصل، که آن زمان اصل 21 قانون اساسی بوده، بحثی مطرح شده است. نمایندۀ محترم پس از تصویب این اصل، از رئیس جلسه سؤال میکند که، آیا دولت موظف است وسایل و ابزار و امکانات تدریس زبانهای اقوام ایرانی مانند کتاب، میز و صندلی، کلاس و معلم را فراهم کند؟ پاسخ میشنود که موظف است.»
نوبت پاسخگویی وزیر وقت آموزش و پرورش که رسید، مرتضی حاجی با قرائت اصل 15 گفت: «تأکیدی که در این اصل است، یکی بر این است که تمامی اسناد رسمی و مکاتبات باید با زبان و خط فارسی باشد. دوم اینکه کتابهای درسی هم حتماً باید به زبان فارسی باشد. اما اجازه داده شده که ادبیات محلی و قومی در کنار زبان فارسی در مدارس تدریس بشود. در واقع تدریس زبان و ادبیات محلی برای آموزش و پرورش الزامی و اجباری نیست، بلکه گفته شده تدریس این ادبیات آزاد است. بنابراین اگر ادبیات قومی و محلی در مدارس تدریس نشود، قانون اساسی نقض نشده است و اگر تدریس هم بشود، باز قانون اساسی رعایت شده است. اگر قرار باشد این برای آموزش و پرورش تکلیف باشد، خوب باید یک مرجع قانونگذاری مثلاً مجلس شورای اسلامی این را تکلیف کنند ... آموزش و پرورش اعتقاد دارد که آموزش زبان و ادبیات اقوام، کمک به توسعه فرهنگی کشور و انسجام و وحدت ملی را قویتر میکند. در شورایعالی آموزش و پرورش موضوع بحث شد و در جلسۀ مورخ1/9/ ۱۳۸۰ به تصویب رسید، به این ترتیب که تدریس ادبیات محلی در دورۀ متوسطه در قالب دروس اختیاری بلامانع است و سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، موظف شد که عناوین و محتوای دروس را ... تهیه کند و به شورایعالی پیشنهاد کند....این مسئله در شورایعالی انقلاب فرهنگی هم قبلاً مطرح بوده است ... کارهای کارشناسی و بحثهای کارشناسی آن در شورای فرهنگ عمومی هم تمام شده و آن شورا هم تأیید کرده، تنها منتظرند که بیاید در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح شود و در آنجا تصمیمگیری بشود.»
با این حال این بحث در دورۀ اصلاحات در همین حد هم به نتیجه نرسید، تا اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در 5 خرداد سال 88، ماده واحدۀ "اختصاص و پیشبینی دو واحد درس زبان و ادبیات مربوط به زبانها و گویشهای محلی و بومی برای تدریس در دانشگاههای مرکز استانهای ذیربط" را به تصویب رساند. بر اساس این مصوبه، به وزارتخانههای علوم و وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد اسلامی اجازه داده میشود که دو واحد درس زبان و ادبیات مربوط به زبانها و گویشهای بومی و محلی ایران مانند آذری، کردی، بلوچی و ترکمنی در دانشگاههای مراکز استانهای ذیربط به صورت اختیاری ارائه و تدریس کنند. در حالی که در اصل 15 قانون اساسی صراحتا تدریس ادبیات قومی و محلی در "مدارس" مطرح شده، (اما) مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی فقط مجوز تدریس زبان و ادبیات قومی در دانشگاههای مراکز استانهای ذیربط را صادر کرده است.
این جملۀ آقای فانی که "ﺗﺪرﯾﺲ زﺑﺎن ﻗﻮﻣﯿﺖها در ﻣﺪارس اوﻟﻮﯾﺖ ﻣﻦ اﺳﺖ" منطبق بر اصل 15 قانون اساسی نیست. آقای فانی باید روشن بگویند که منظورشان از تدریس زبان قومیتها در مدارس چیست؟ آیا منظور این است که مواد درسی در مناطق دوزبانه در سالهای آغازین تحصیل، تنها به زبان محلی تدریس شوند؟ آیا درک جناب فانی از موضوعی که آن را اولویت خود میدانند، اینست که درسها همزمان به زبان محلی و زبان فارسی ارائه شوند؟ آیا ایشان هم مانند مرتضی حاجی معتقدند که ادبیات قومی در قالب دو یا چهار واحد اختیاری در دوره متوسطه ارائه شود؟ در وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور تنها بر اجرای اصل 15 تاکید شده، و در این اصل این موضوع که متون رسمی و کتب درسی باید با زبان و خط فارسی باشد، کاملا صراحت دارد. آقای فانی که یک کارشناس آموزشی است، با کاربرد صحیح واژهها در جایگاه خود قطعا آشنایی دارد، بنابراین بهتر است از همین آغاز روشن کنند تدریس به زبانهای قومی بر اساس کدام اصل قانون اساسی یا قوانین عادی است؟
اگر مشکلات کودکان مناطق دوزبانه از کادر سیاسی خارج شود و صرفا با نگاه کارشناسی مورد توجه قرار گیرد، راهحل مناسب دارد که در یادداشت جداگانهای به آن خواهم پرداخت.
*کارشناس فرهنگی
http://www.cgie.org.ir/en/news/5653
***
-گفتگوی فانی با تارنمای "جماران" را در زیر بخوانید. در این گفتگوی بلندبالا، تنها در یک پرسش کوتاه و در پایان آن است که مسالۀ زبان قومیتها طرح میگردد. اما همین مطلب، سرخط و عنوان این گفتگو میشود!(فانی: تدریس زبان قومیتها در مدارس اولویت من است)
http://farhangiannews.ir/view-11931.html
-روزنامۀ شرق نیز، با آب و تاب فراوان و با همان عنوان جماران، مطلب را خبر اول خود میکند. در ادامه نیز، نویسندۀ آن، با سطح آگاهی اندک و شیفتگی مفرط به مقولۀ دهانپرکن حقوق بشر، آمیختهای از چند راست و دروغ را به خورد خواننده میدهد.(فانی، سرپرست آموزش و پرورش: تدریس زبان قومیت ها در مدارس اولویتم است - فهیمه طباطبایی)
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2826088
-در یکی از ستونهای رویۀ نخست همین شمارۀ شرق (1851)، شخصی ستونی مینویسد که دیدگاههایش بیشباهت به دیدگاههای سیمین صبری - فعال حقوق بشر در نروژ و از تجزیهطلبان معروف پانترک دانشآموختۀ باکو - نیست!(«سرمایه فرهنگی» آموزش زبان مادری - ابراهیم صالحی)
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2826137
-سرانجام "اعتدال" نیز به بازگفت همان مطالبی میپردازد که این روزها بدجوری نقل محافل آن ورِ آبی از جمله بیبیسی، دویچهوله، آراز، گونازتیوی و جز آن، شده است.(اقوام ایرانی در انتظار وعدههای روحانی)
http://etedaal.ir/fa/news/66265/
http://www.dw.de/امید-قومیتها-به-تحقق-وعدههای-حسن-روحانی/a-16887788
***
گویی دستی پنهان، مدام در حال تحریک دشمنان دانا و دوستان نادان برای نیل به هدف شوم تجزیۀ ایران است. پیش از فرارسیدن سالروز دوباره و ساختگیِ «زبان مادری» در اسفندماه سال جاری، مقالهای با نام "زبان مادری یا زبان سرزمین مادری؟" را منتشر خواهیم نمود، تا آب سردی باشد بر پیکرۀ کژاندیشیها و سیاهنماییهای کنونی.
-نگاهی انتقادی بر گزارش غیرکارشناسانه احمد شهید در خصوص آذربایجان،
آذریها بزرگترین گروه بیسواد در ایران نیستند
آیا اجرای اصل 15 قانون اساسی به معنای تدریس دروس به زبانهای قومی است؟ بهتر است نگاهی به سوابق امر که آقای فانی به آنها اشاره کرده است، بیندازیم:
از همین پاراگراف چهارم بحث را به بیراهه برده اید. سخنان فانی تدریس دروس به زبان قومی نیست. با صراحت می گوید تدریس زبان قومیت ها. یعنی زبانی که زبان مادریشان را که از بدو تولد فقط کاربرد مکالمه برایشا داشته می خواهند در حد دستور زبان و ادبیات نیز آموزش دهند آنهم به اندازه چند واحد درسی.
کمی منصف باشید. با درود
درود، من در اصل 15، تاکنون چیزی به نام زبان مادری ندیدهام. در ضمن، در متن قانون از ادبیات نام برده است، نه دستور زبان.
سلام
با مطلبی با عنوان «سیلی آبدار امام خمینی به یک درویش» به روزم.
خوشحال میشم نظرتون رو در موردش بگید.
تشکر
خانم سیمین صبری پزشک نیستند ، ظاهرا دکترای روانشناسی دارند . همه جا در منابع پانترکی ایشان را روانپزشک معرفی میکنند . همین در مورد خانم رویا طلوعی هم صادق است که دکترای علوم آزمایشگاهی هستند اما ایشان را پزشک معرفی میکنند .