آخرین نماد از آیینهای نوروزی، همانا روز زیبای «سیزده به در» است که مردم به بزرگداشت پایان مراسم جشنهای سال نو، در آن به طبیعت میروند.
البته امروزه، رسانههای دولتی که در باطن مخالف آیینهای نوروز هستند، این روز را به عمد «روز طبیعت» مینامند تا همچون چهارشنبهسوری که آن را چهارشنبه آخر سال خواندهاند، از نام «سیزده به در» نیز اعلام برائت نمایند.
خاطرهای از صادق طباطبایی
در یکی از روزهای بهار سال ۱۳۳۱ که نوجوانی ۹ ساله بودم، گروهی از طلبههای جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند تا با آیتالله بروجردی دیدار کنند. طلبه جوانی که بعدها فهمیدم نواب صفوی بود سخنان تندی ایراد میکرد که هیچ چیز از آن در خاطرم نمانده است. بعدها خبردار شدم که نواب و یارانش قصد دیدار با آیتالله بروجردی را داشتند که ایشان آنها را نپذیرفته بودند.
دقت کردهاید این روزها در هر برنامهای چه مجازی، چه صدا، چه سیما، چه مسابقه، چه مصاحبه و هر جای دیگری، سلبریتیهای از معروف تا نامعروف همین طور بیخودی و بیربط به موضوع برنامه، آرزوی جهان بدون جنگ و همراه با صلح میکنند!
ادامه مطلب ...
پس از غربزدهها و عربزدهها، چند سالی است که چشممان به جمال گروهی آریازده روشن شده تا نمادهای نوروز را تخطئه نمایند.
باز هم گلی به گوشه جمال همان سلبریتیها و خشکهمذهبیها که ایرادات شکلی به این آیینها میگیرند، اما اصلش را ایرانی میدانند. این ملیگراهای قلابی یا همان آریاگراهای غلیظ که دیگر دارند به هر گوشۀ نوروز گیر داده و اصل آن را نیز غیرایرانی میدانند. ایشان چند سالی به موضوع هفتشین و سماق و نحسی سیزده گیر داده بودند، و حالا هم که یادشان آمده گذر از آتش ربطی به داستان سیاوش ندارد.
اینکه این روزها عدهای خود را دانشمند فرض کرده و راه افتادهاند که «هفته» ایرانی نیست و چهارشنبهسوری را قلابی میدانند، اثر مخربش هیچ فرقی با کوبیدن سبزه و هفتسین و ماهی قرمز از سوی غربزدهها و عربزدهها ندارد.