گردآوری: مهرداد ایرانمهر
زئوس، آفرودیت را به عشق آنخیسس تروآیی گرفتار کرد. از پیوند آن دو، «آینیاس (انئید)» زاده شد.
(زئو-س: زئوا، دئوا، دیوا)
آینیاس داماد پریام و پادشاه بعدی تروآ بود. وقتی که تروآ گشوده شد، آخهاییها دیدند او پدرش را به دوش گرفته و بچههایش را به بغل و سعی دارد خانوادهاش را نجات دهد. آگاممنون دستور داد به او کاری نداشته باشند، و به این ترتیب زنده ماند. آینیاس به همراه باقیماندۀ اهالی تروآ، به کارتاژ و سپس ایتالیا رفتند. روموکولوس، از نسل او شهر روم را بنیاد گذاشت و به همین دلیل رومیان او را نیای خود میدانستند. یکی از پسران آینیاس به نام بروتوس هم به جزیرهای رفت که امروزه به نام او «بریتانیا» خوانده میشود. ویرژیل رومی، حماسۀ «انئید» را دربارۀ سفر آینیاس به روم و بنیانگذاری این شهر سروده است.
ترجمۀ بند نخست منظومه انئید اینگونه است: «از جنگافزارها و مردی میسرایم که رانده به دست سرنوشت، از کرانههای تروآ نخست به ایتالیا و کرانههای لاوینیوم آمد. او بر اثر خشم بیامان ژونون ددمنش، با نیروی خدایان فرازین بسی بر زمین و بر دریا افکنده شد. بسی رنج برد و پیکارها دید تا اینکه توانست شهری بنیاد نهاده، ایزدان «لاتیوم» را بدانجا آورد. از آنجا بود که تبار لاتینها آمد و پدران آلبایی، و حصارهای روم ارجمند.»
«آنتنور» نیز سردار تروآیی آرام و خردمندی است که وقتی اودیسه به نمایندگی از آخهاییها به تروآ آمد، نگذاشت تروآییها به مهمانان آسیبی برسانند. اودیسه هم در پایان جنگ تلافی کرد و نگذاشت آخهاییها او و خانوادهاش را بکشند. آنتنور نیز مثل انئید به ایتالیا رفت و شهر ونیز را بنیان گذاشت، که هنوز هم به «تروآی دوم» معروف است. پادشاهان فرانسه، نَسَب خود را به یکی از پسران آنتنور میرسانند.
و اما، تروآییهایی که به کارتاژ رفته بودند، سپس راهی کرانههای غربی ایتالیای کنونی شده و شهر ناپل را بنیان نهادند.
نام این شهر در زبان ایتالیایی «ناپولی»(Napoli) است. ریشۀ لغوی نام کنونی شهر، از کلمۀ «نئوپولیس» میآید که از دو بخش نئو به معنای جدید و پولیس به معنای شهر تشکیل شده و به معنای «شهر جدید» میباشد و مربوط به زمان ساخت و بنا نهاده شدن اولیهٔ این شهر است.
واژۀ «پولیس» به معنای «شهر» است، و نمونۀ آن اینکه «پرسپولیس» به معنای «پارسهشهر» آمده است. واژۀ پولیس، از واژۀ «پور» در زبانهای ایرانی، به معنای «شهر» گرفته شده است. این واژۀ در سانسکریت به همین گونه برجاست، مانند سنگاپور (شهرِ شیر یا سنگ). واژۀ پُل نیز از همین واژه است، مانند پلآپات در اَنشان باستانی (ایلام) که به معنای «شهر آجری» است. سرانجام این واژه به گونۀ «پولیس» به زبان یونانی نیز راه یافت.
در حدود سدهٔ هفتم پیش از میلاد، در طی روند مهاجرتی تروآییهای هخایی (ایرانیتبار) به ایتالیای کنونی، آنان شهرک پارتهنوپه را در نزدیکی شهر کومای در منطقهای از شهر امروزی ناپل که سن فردیناندو نامیده میشود، بنا کردند. در حدود ۵۳۰ پیش از میلاد، در شمالشرقی بندرگاه، شهری متولد شد که کمکم پارتنوپه را در خود بلعید و از آن زمان شهرک پارتنوپه به نام «شهر قدیم» لقب گرفت و در واقع به محلهای از شهر تازه احداث شده، تبدیل شد. این شهر جدید (Neapolis)، در موقعیت امروزی شهر قدیم ناپل واقع شده است.
تاریخ کامپانیا در قرن چهارم پیش از میلاد تحت تاثیر امپراتوری در حال ظهور روم قرار گرفت، به طوری که در سال ۳۲۸، روم قصد نوعی سلطهٔ حکومتی بر ناپل را داشت، که ناپل آن را نپذیرفت. در نتیجه، روم سپاهی به سمت ناپل گسیل کرد تا خواستهاش را برآورده کند. پس از ۲ سال، یک پیمان صلح میان ناپل و روم امضا شد که طبق آن ناپل دارای یک خودمختاری و استقلال مطمئن در امور داخلی و خارجی میشد. به این شکل تروآییهای اولیه توانستند تا مدتها در زمان رومیها در ناپل به صورت تاثیرگذار باقی بمانند و شهرشان تا حدود ۲۵۰ سال به صورت رسمی یک شهر خودمختار باقی ماند.
پس از آنکه ناپل در جنگ داخلی روم (۸۸-۸۲ پیش از میلاد) در سمت اشتباه ایستاد، توسط «لوسیوس کورنلیوس سولا» که یک ارتشبد و سیاستمدار رومی بود، به عنوان یکی از استانهای وابسته به امپراتوری روم ضمیمه شد. اما حتی با وجود انجام اقدامات رومیسازی که در شهرهای روم انجام شد، ناپل در دوران سزارهای رومی هم به وضوح از یک فضا و فرهنگ کاملا شرقی برخوردار بود.
محققان دربارهٔ تعداد ساکنان ناپل در دوران روم باستان، اینگونه حدس میزنند که چیزی حدود ۱۶۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ تن در آن زمان در این شهر زندگی میکردهاند.
پژوهش ژنتیکی زیر را ببینید:
http://irane-ayandeh.blogsky.com/1394/02/24/post-46
تروی، آنگونه که بود