چند پیشنهاد سازنده
«بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان» به زودی تاسیس خواهد شد و روالهای اداری آن تقریبا طی شده است.
وزیر کشور در سفر به تبریز تاکید کرد که سه شخص حقوقی یعنی وزیر کشور، استاندار آذربایجان شرقی و مدیرکل اداره ارشاد استان جزو موسسین این بنیاد خواهند بود.
اما پیشنهاد بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان، طرحی است قابل دفاع که کاستیهای سایر طرحهای قبلی را ندارد. اساسنامۀ این بنیاد و هدفگذاری برنامۀ آن نیز میباید با مشورت نخبگان، پژوهشگران و روشنفکران آذربایجانی تدوین شود.
1- منظور از تاسیس چنین بنیادی، نگاه عالمانه به فرهنگ و هنر در آذربایجان است. بنابراین باید تمام زوایای فرهنگ خطۀ مورد بررسی باشد. طبیعی است که فارسی نیز یکی از زبانهای مهم در آذربایجان است و اکثریت قریب به اتفاق شعرای آذربایجانی به این زبان شعر گفتهاند. میدانیم که سبک آذربایجانی یکی از سبکهای مهم در ادب فارسی است که شاعران بزرگی چون نظامی از پیشروان آن بودهاند.
آذربایجان یکی از کانونهای فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بوده است. اهمیت آذربایجان در تدوین و قوام فارسی، همسنگ خراسان و شیراز است. بسیاری از شاعران و بزرگان ادبی آذربایجان در قامت شاعری محلی متولد شدند، اما به هیبت یک شاعر ملی و شناختهشده در آمدند. صدها شاعر پارسیگوی در مقبرهالشعرای تبریز خفتهاند که حفظ آثار، زندگینامه و میراث آنها جزو کارکردهای چنین بنیادی خواهد بود.
2- همچنین اهمیت تحقیق و پژوهش در گویشها و شیوههای تکلم محلی آذربایجان نیز نباید مغفول واقع شود. علاوه بر ترکی آذربایجانی، گویشهای کُردی، تالشی و لهجههای مختلف ایلات آذربایجان مانند شاهسون باید مورد عنایت بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان بوده و در این خصوص پژوهشهای گسترده و علمی را به هم رساند.
3- همچنین شاعران، روشنفکران، وطنخواهان و مشاهیر معاصر آذربایجان نیز میتوانند مورد عنایت این بنیاد قرار گیرند. «آذری باستان» و تحقیقات گسترده در خصوص کیفیت آن، با توجه به پیشینۀ تحقیقات بزرگانی مانند منوچهر مرتضوی میبایست در دستور کار بنیاد فرهنگ و هنرآذربایجان باشد.
4- حفظ یادمانهای فرهنگی و تلاش برای ثبت ملی آنها (به نام ایران) در یونسکو، یکی دیگر از رسالتهای این بنیاد باید باشد.
5- جلوگیری از تحریف تاریخ و رقت مفاخر ادبی کشور از خطۀ فرهنگمدار آذربایجان میبایست از کارکردهای محوری بنیاد مذکور باشد. حوادث تلخی مانند تحریف جنگهای ایران و روس، تعرض و بیادبی به تبریز و آذربایجان در کتابهای درسی جمهوری باکو، آسیبرسانی به مقبرۀ نظامی گنجوی و... از تجربههای گذشتۀ ما است. با عنایت به این تجارب، باید سازوکارهایی برای پاسداشت از مفاخر فرهنگی و جلوگیری از دستبرد بیگانگان صورت گیرد. پیشنهاد میشود، میزهای ویژهای برای هر یک از این موضوعات در این بنیاد تعریف شود. این برنامهریزی باعث خواهد شد تا بخش بزرگی از داشتههای فرهنگی، بدون متولی نباشد.
6- استفاده از همۀ روشنفکران، پژوهشگران و استادان آذربایجانی بدون وابستگی جناحی و سیاسی و به صرف بهرهمندی از دانش در این زمینه باید مدنظر قرار گیرد. محققینی چون: محمدعلی موحد، رحیم رئیسنیا، پیروز رفیعیان، جلال محمدی، منصور حقیقتپور، کاوه بیات، محمد طاهری خسروشاهی، فیروز منصوری، حسین احمدی، کاظم آذری، داریوش شایگان، جواد طباطبایی، محمدعلی پرقو، جواد شریفنژاد، علیرضا کفاش، رجب ایزدی، حسین گلی، مهری باقری، محبوب طالعی، رحیم نیکبخت و دهها محقق ارجمند دیگر از این زمرهاند.
پیشنهاد ما جهت درج در اساسنامه و هدفگذاری «بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان» این است که، «به همۀ زبانهای موجود در جغرافیای آذربایجان» با سعۀ صدر و نگاه داشنگاهی (نه سیاسی و نه احساسی) توجه ویژه مبذول شود و تحقیقات و طرحهای بنیادین در دستور کار قرار گیرد. این زبانها عبارت خواهند بود از: فارسی به عنوان زبان ملی و زبانهای ارزشمند دیگر منطقه به عنوان زبان محلی مردم مانند: آذربایجانی، کُردی، تالشی، ارمنی و آشوری.
همچنین نمادهای راهبردی بنیاد فرهنگ و هنر، با توجه به سیاستهای کلان کشور، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و سند چشمانداز توسعه، تدوین شود. صورتبندی این اقدام میتواند چنین باشد: توجه به زبان فارسی به عنوان زبان ملی، توجه به ترکی آذربایجانی به عنوان شیوۀ تکلم محلی بیشتر مردم استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی.
میدانیم که با عنایت به روالهای طی شده در استانداری، اداره ارشاد و وزارت کشور، موضوع «فرهنگستان زبان آذری!» به کلی منتفی شده و عملا «بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان» موضوعیت دارد.
بنابراین با توجه به مشورت دولت و نهادهای سیاستگذاری با کارشناسان و دلسوزان آذربایجان و رسیدن به چنین راهکاری، به نظر میرسد تمام نخبگان این خطه باید همت خود را مصروف راهاندازی این نهاد نموده و از طرح برنامههای موازی و خارج شده از دستور کار پرهیز کنند.
تاسیس «بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان»، در حقیقت پاسخ به یک مطالبۀ نخبگی است نه مطالبه عمومی. بنابراین نخبگان واقعی باید از این فرصت استفاده نمایند.
http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=53&item=1621